English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8522 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moorage U محل مهار کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
forestay U مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
forward bow spring U طناب مهار کشتی
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
control U مهار
brace U مهار
braced U مهار
anchors U مهار
guy U مهار
guys U مهار
chucking U مهار
controlling U مهار
controls U مهار
anchor U مهار
anchoring U مهار
make fast U مهار
guide rope U مهار
halters U مهار
restraint U مهار
bearing rein U مهار
halter U مهار
span U مهار
restraints U مهار
unbridle U بی مهار
spanned U مهار
spanning U مهار
chainage U مهار
anchorage U مهار
anchorages U مهار
spans U مهار
frenum U مهار
belaying pin U مهار
bond U مهار
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
drogue U مهار چتری
raker U تیر مهار
electrical shant U مهار برقی
prony brake U مهار پرونی
tawie U سست مهار
daedman U مهار وزنی
clamp U مهار کردن
clamped U مهار کردن
stay U تکیه مهار
stayed U تکیه مهار
angle-tie U مهار قطری
angle-tie U مهار گوشه
clamping U مهار کردن
clamps U مهار کردن
bollard U تیر مهار
chucked U مهار کردن
anchor pole U دیرک مهار
anchor rod U میل مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
ball control U مهار توپ
chucks U مهار کردن
controlled U مهار شده
uncontrolled U مهار نشده
stayband U حلقه مهار
cross brace U مهار عرضی
chucking U مهار کردن
tractable U سست مهار
bridle U مهار ناو
bridle U زنجیر مهار
bridled U مهار ناو
bridled U زنجیر مهار
bridles U مهار ناو
knee-brace U مهار زانویی
bridles U زنجیر مهار
bridling U مهار ناو
bridling U زنجیر مهار
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
chuck U مهار کردن
gripping jaw U فک مهار کننده
tie rod U میل مهار
bollards U میله مهار
guy wire U سیم مهار
mooring rope U طناب مهار
restrained U مهار شده
mooring buoy U بویه مهار
bollard U میله مهار
mooring pendant U سیم مهار
holdfast U مهار گیر
martingale U مهار جلو
wiring harness U مهار سیم
mooring ring U حلقه مهار
mooring line U سیم مهار
topping lift U مهار بالایی
knee brace U مهار زانوئی
foot trap U مهار توپ با کف پا
span wire U سیم مهار
mooring swivel U مدور مهار
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
barricaded U مهار هواپیما سد جاده
restrain U نگهداشتن مهار کردن
barricading U مهار هواپیما سد جاده
clamping fixture U گیره مهار کننده
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
clamped U مهار گیره عقربک
escalated U از مهار خارج شدن
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
chucking automatic U مهار کردن خودکار
barricade U مهار هواپیما سد جاده
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
mooring swivel U خودگر مهار مین
clamp U مهار گیره عقربک
restraining U نگهداشتن مهار کردن
barricades U مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
escalating U از مهار خارج شدن
restraining forces U نیروهای مهار کننده
clamping U مهار گیره عقربک
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
mooring line U طناب مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
anchored filament U افروزه مهار شده
clamps U مهار گیره عقربک
escalates U از مهار خارج شدن
leg trap U مهار توپ با ساق پا
escalate U از مهار خارج شدن
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
arresting net stanchion U قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave U ریل و سرسره مهار هواپیما
afterbow U طناب مهار سینه ناو
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
dragon-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
dragging-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
equitation U هنر سواری و مهار اسب
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
uncleat U بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
binding U مهار کردن بار در روی پالت
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
headfast U طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
lies U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock U قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
fender U بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
Recent search history Forum search
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0the rudder is put over
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com